مار و عقربهاي عمامه به سر به جان مشروطه افتادند
پژوهشگرانی با نشان دادن ردپای تصاویر و مندرجات روزنامه ملانصرالدین در جراید انتقادی صدر مشروطیت و آثار بزرگانی چون بهار و دهخدا و... نهضت مشروطه ایران را وامدار نویسندگان و هنرمندان آن جریده می دانند. نوبهار قصد دارد تعدادی از طرح های کمتر دیده شده این روزنامه را -که درسالهای اخیر با کیفیت عالی از آرشیو کتابخانه دانشگاه تهران عکس برداری شده است- به نظر دوستداران برساند.
اين كاريكاتورها از فكاهي نامه "ملا نصرالدين" است و تقابل مشروعه و مشروطه را مي نماياند: همانطور كه مي بينيم، مار و عقربهاي عمامه به سر به جان فرشته مشروطه افتاده اند.
اگر مي بينيم آخوندها قدرت را چارچنگولي چسبيده اند و براي حفظ آن خباثت و جنايت مي كنند، براي آن است كه براي به چنگ آوردن آن قرنها كمين كرده بودند.
آخوندها هميشه در قدرت شريك بودند. آنها در انقلاب ۵۷ فرصت يافتند كه كل قدرت را قبضه كنند.
درهمين فكاهي نامه كاريكاتور ديگري هم هست كه آرزوي آزاديخواهان را نشان ميدهد: در حالي كه آزاديخواهان در بهشت به سر مي برند، مرتجعان در آتش جهنم مي سوزند.
ملانصرالدين" نام نشريهاي بود كه به سردبيري جليل محمدقليزاده به زبان تركي آذربايجاني و گاهي اوقات به زبان روسي منتشر ميشد. اين نشريه در ابتدا در تفليس (از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷) منتشر ميشد و سپس در تبريز (در ۱۹۲۱) و باكو (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱) انتشارش ادامه يافت.
اين نشريه كه به انتقاد از حكومتهاي ايران و عثماني و نيز خرافات و عادات مردم قفقاز و كشورهاي اسلامي ميپرداخت نقش مهمي در بيداري مردم و جنبش مشروطه ايران داشت.
ميرزا علياكبر صابر با نام مستعار هوپهوپ در آن اشعار انتقادي خود را منتشر ميكرد.
كاريكاتورهاي آن كه به دست عظيم عظيمزاده و اسكار شيمرلينگ و يوزف روتر آلماني كشيده ميشد از شاهكارهاي كاريكاتور سياسي و اجتماعي است.
اين روزنامه تأثير زيادي بر نشريه صوراسرافيل داشت.
انتشار ملانصرالدين مهمترين كار فرهنگي جليل محمدقليزاده بود و دشمنان زيادي از مستبدين و ملايان براي او ساخت. روزنامهٔ ملانصرالدين نوشتارهايي روشنفكرانه و اصلاحطلبانه داشت و اين امر باعث شد تا مسلمانان به تكفير و آزار مدير، كاركنان و حتي فروشندگان آن دست بزنند.
دستگاه سانسور تزار و نيروهاي سياه فئودال هم به دست و پا افتاد . با نشر هر شماره بر تعداد دشمنان و بدخواهان افزوده مي شد و روحانيان در مساجد و منابر ناشرين و خواندگان آن را لعن و تكفير مي كردند و آنان را دشمن اسلام مي خواندند.
محمدقليزاده ناچار شد براي گريز از تعرض مسلمانان در محله گرجينشين تفليس اقامت كند. در بايگاني شخصي دستنوشتههاي جليل محمدقليزاده، نامهٔ يك مسلمان تندرو در ده قاسمكندي ديده ميشود كه محمدقليزاده را با دشنام شديد تهديد به قتل و خونريزي كردهاست.
منابع:
- ملانصرالدين جليل محمدقليزاده، به كوشش محسن قشمي، تهران: نشر ثالث، ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹، شابك
- آرين پور، يحيي. (1372). از صبا تا نيما. تهران: زوار.ج2
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=95438
منبع تصويرها:
http://www.nobahaar.com/post/14.htm