خامنه ای! ای پست تر از يزيد تو برنده شدی، اکنون ديگر يزيد نفر اول نيست که در عاشورا آدم کشت، تو از او بردی. حالا از خودم ناراضی ام که در ۱۷ سالگی با شاه جنگيدم. او وقتی ديد مردم او را نمی خواهند، کشور را گذاشت و رفت. اما تو ايستاده ای تا همه از ايران بروند.
خامنه ای! ای پست تر از يزيد مقاومت کن. بيشتر آدم بکش. بيشتر تجاوز کن. می خواستی احمدی نژاد را نجات بدهی، خودت از دست رفتی. می خواهی خودت را نجات بدهی، اصل ولايت فقيه را از بين بردی. دست مريزاد. لطفا باز هم مقاومت کن تا ما باز هم بيشتر به دست آوريم.
خامنه ای! ای پست تر از يزيد غرور و نخوت ترا همه می دانستند، اما حسادتت را کمتر کسی می دانست. تو منتظری را کشتی و خودت بر پيکر شهيد او بر بلندای دستان مردم حسودی کردی.
خامنه ای! ای پست تر از شمر تو منتظری نيستی که به قدرت نه گفت تا انسان بماند و محبوب مردم شد و رفت. تو خمينی نيستی که شاه را بيرون کرد و برای چند سال محبوب مردم شد و رفت. تو حتی برای نجات خودت در روز تاسوعا با مزدوران خودت به خانه خمينی حمله کردی. تو حتی شاه نيستی که وقتی دانست مردم او را نمی خواهند سلطنت و کشور را گذاشت و رفت تا مردم بدانند روزهای بدتری در انتظار آن هاست. تو فقط يزيدی. چون تنها تو در عاشورا آدم می کشی.
خامنه ای! ای پست تر از خولی ما تو را به زير می کشيم، با اصل ولايت فقيه ات. ولايت فقيه جامه آلوده ای است که حتی اگر نعوذبالله خدا به تن کند، هستی کن فيکون می شود.
خامنه ای ما ترا به زير می کشيم از تخت حکومت ات. نه، ما ترا بالا می کشيم از چاه صدامی ات و نور به صورتت می اندازيم اما نه با چراغ قوه ای که در دست يک سرباز آمريکايی است. اين نور از مشعل يک دانشجوست که ترا از عمق چاه ترس ات بيرون کشيده. آن دانشجو اما ترا نمی کشد. او ترا در عاشورای بعدی در بين دسته عزاداران حسينی رها می کند تا مردم با چشمان حيرت زده خود ببينند تنهايی يزيد را.
خامنه ای! ای يزيد! در هفتم و چهلم شهدای عاشورای امسال ترا از تخت ات به زير می کشيم.
خامنه ای! ای پست تر از پستی...
محسن مخملباف
عاشورای ۱۳۸۸
خامنه ای! ای پست تر از يزيد مقاومت کن. بيشتر آدم بکش. بيشتر تجاوز کن. می خواستی احمدی نژاد را نجات بدهی، خودت از دست رفتی. می خواهی خودت را نجات بدهی، اصل ولايت فقيه را از بين بردی. دست مريزاد. لطفا باز هم مقاومت کن تا ما باز هم بيشتر به دست آوريم.
خامنه ای! ای پست تر از يزيد غرور و نخوت ترا همه می دانستند، اما حسادتت را کمتر کسی می دانست. تو منتظری را کشتی و خودت بر پيکر شهيد او بر بلندای دستان مردم حسودی کردی.
خامنه ای! ای پست تر از شمر تو منتظری نيستی که به قدرت نه گفت تا انسان بماند و محبوب مردم شد و رفت. تو خمينی نيستی که شاه را بيرون کرد و برای چند سال محبوب مردم شد و رفت. تو حتی برای نجات خودت در روز تاسوعا با مزدوران خودت به خانه خمينی حمله کردی. تو حتی شاه نيستی که وقتی دانست مردم او را نمی خواهند سلطنت و کشور را گذاشت و رفت تا مردم بدانند روزهای بدتری در انتظار آن هاست. تو فقط يزيدی. چون تنها تو در عاشورا آدم می کشی.
خامنه ای! ای پست تر از خولی ما تو را به زير می کشيم، با اصل ولايت فقيه ات. ولايت فقيه جامه آلوده ای است که حتی اگر نعوذبالله خدا به تن کند، هستی کن فيکون می شود.
خامنه ای ما ترا به زير می کشيم از تخت حکومت ات. نه، ما ترا بالا می کشيم از چاه صدامی ات و نور به صورتت می اندازيم اما نه با چراغ قوه ای که در دست يک سرباز آمريکايی است. اين نور از مشعل يک دانشجوست که ترا از عمق چاه ترس ات بيرون کشيده. آن دانشجو اما ترا نمی کشد. او ترا در عاشورای بعدی در بين دسته عزاداران حسينی رها می کند تا مردم با چشمان حيرت زده خود ببينند تنهايی يزيد را.
خامنه ای! ای يزيد! در هفتم و چهلم شهدای عاشورای امسال ترا از تخت ات به زير می کشيم.
خامنه ای! ای پست تر از پستی...
محسن مخملباف
عاشورای ۱۳۸۸