12 سال قبل در یک روز نهچندان سرد پاییزی، خیلیها کار روزانه را هنگام صرف ناهار ترک کردند و پای تلویزیونهای خود میخکوب شدند چرا که قرار بود شاگردان وقت والدیر ویرای برزیلی برابر استرالیا حاضر شوند؛ دیداری که کمتر کسی تصور میکرد جواز دومین حضور ما در جام جهانی از دل آن صادر شود اما آن روز، یک روز ویژه بود. گل اول را خوردیم گل دوم را هم پشت سرش و آن هنگام بود که دیگر استرس از رگهایمان رخت بربست و همه در انتظار سوت پایان ساندروپل مجارستانی نشستیم اما ناگهان جهان ایستاد و به تماشای مردانی نشست که از هیچ همه چیز ساختند. تصاویر عجیب تلویزیون استرالیا که گویی با سیستم تلویزیونی ما مچ نبود و بازی به صورت شبهانیمیشن پخش میشد، گزارش حماسی جواد خیابانی، ورود یک انساننما به زمین و پاره کردن تور دروازه ایران، خندههای عقاب و پشتکهای پرمعنایش، گل کریم باقری در حالتی نیمهمتعادل و سرانجام لحظه موعود، مهمترین گل تاریخ فوتبال ایران و شادمانی بیوصف ملتی که با هر گام خداداد، شانههایشان از فرط گریه میلرزید، در آغوش کشیدن داور مجار توسط استیلی و دایی، دور افتخار مردان فاتح در ورزشگاه کریکت ملبورن که مهدی دادرس با آن وزن و هیکل پا به پایشان میدوید چرا که در آن لحظات مرکز فرماندهی بدن از مغز به قلب تغییر مکان داده بود.
سالها بعد از آن روز داریوش مصطفوی به خبرگزاری تازه تاسیس ایپنا آمد و گفت: با جرات میگویم 8 آذر 1376 همان شادمانیای را به مردم ایران هدیه کردیم که تنها نمونه مشابهش 22 بهمن سال 57 بود.روز پخش شیرینی بیآنکه هیچ قنادی پولی از خریدارانش بگیرد.حالا 12 سال از آن حماسه میگذرد و فوتبال ما اوج و حضیضهای فراوانی را تجربه کرده است اما امروز مردان تاریخساز ملبورن 1997 کجا هستند؟ سالروز 8 آذر بهانهای بود برای سراغ گرفتن از آن مردان فراموش نشدنی.
احمدرضا عابدزاده: ملبورن بدون احمد بیمعنا بود. 4 سال بعد از آن روز، عابدزاده از فوتبال خداحافظی کرد اما آن بیماری لعنتی دستانداز بزرگی بود برای مردی که همگان تصور میکردند براحتی میتواند سرمربی تیم ملی باشد. عابدزاده همچنان محبوب است و اینک به عنوان مربی دروازهبانان پرسپولیس فعالیت میکند؛ سمتی نهچندان مهم برای محبوبترین بازیکن 30 سال اخیر فوتبال ایران. وای که اگر آن بیماری عجیب سراغ احمدرضا نمیآمد....
نعیم سعداوی: تنها در برههای موفق به تصاحب جبهه راست تیم ملی شد و خیلی زودتر از آنچه تصورش میرفت از رده ملی خداحافظی کرد. سعداوی یک بار در لیگ یک سرمربیگری را با شاهین پارس جنوبی تجربه کرد اما در لیگ برتر همواره یک مرد شماره 2 بود و در حال حاضر دستیار مجید جلالی در فولاد خوزستان است.
محمد خاکپور: یکی از ارکان اصلی صعود ما به جام جهانی فرانسه بود که بلافاصله پس از جام جهانی زندگیاش را به ینگه دنیا برد و حالا تنها به اداره مدرسه فوتبالش در آمریکا اشتغال دارد. با این وجود خاکپور دوستان بانفوذی در فوتبال ایران دارد و شاید خیلی زود به جرگه مربیان لیگ برتری بپیوندد.
افشین پیروانی: موهای لخت افشین و لبخندهای
منحصر به فردش یکی از اجزای لاینفک خاطرات آن روزهای
تیم ملی است. پیروانی فصل قبل سرمربی پرسپولیس بود اما تجربه چندان موفقی برای او به حساب نیامد و
در حال حاضر بیشتر به عنوان مفسر تلویزیونی فعالیت میکند تا مربی فوتبال.
مهدی پاشازاده: شانس او این بود که محمد مایلیکهن پس از بازی با قطر از سمت خود برکنار شد وگرنه
محال ممکن بود رنگ ملبورن و جام جهانی را ببیند. پاشازاده به واسطه عملکرد قابل قبولش در تیم ملی راهی لیگ آلمان و اتریش شد و اینک بیشتر فعالیت هایش در اتریش ادامه دارد.
حمید استیلی: تنها مردی که در حال حاضر از آن جمع به عنوان یک سرمربی موفق لیگ برتری مشغول فعالیت است و تنها یک هدف را دنبال میکند، سرمربیگری پرسپولیس و متعاقبا تیم ملی.
کریم باقری: تنها بازیکن بازمانده از آن بازی که همچنان در حال بازی در لیگ ایران است. گویا کریم قصد بازنشستگی ندارد.
مهدی مهدویکیا: موشک مهارنشدنی تیم ملی که حالا در فرانکفورت روزهای آخر حضورش در فوتبال را سپری میکند. مهدی در این فصل یک دقیقه هم بازی نکرده است و این یک معنا دارد، پایان سوخت موشک رویایی.
رضا شاهرودی: مالدینی سابق فوتبال ایران که فصل گذشته در تیم داماش لرستان فعالیت میکرد، ولی اکنون فعالیت خاصی در فوتبال ندارد اما بر خلاف دیگر همتایانش اهل تکل 2 پا روی مربیان در حال فعالیت نیست!
علیرضا منصوریان: بعد از خداحافظی از استقلال مدیر آکادمی این باشگاه شد و این فصل هم سرمربی پاس همدان بود که برکنار شد.
خداداد عزیزی: معمار اصلی حماسه که حالا دیگر محبوبیت اولیه را به هیچ عنوان ندارد و شده است منتقد شماره یک قطبی و تیم ملی. او بعد از ناکامی با استقلال اهواز و کنارهگیری از این تیم فعلا در فوتبال به مصاحبه مشغول است تا مربیگری.
علی دایی: بلافاصله بعد از آویختن کفشهایش مجددا در کسوت سرمربی تیم ملی به خاستگاهش بازگشت اما به همان سرعت محو شد. دایی پس از برکناری از تیم ملی، در میادین فوتبال آفتابی نشده و کلمهای درباره فوتبال حرف نزده است.
ابراهیم تهامی: تصاویر تلویزیونی نشان میدهد پاس او در گل اول به خداداد در حالت افساید به عزیزی رسید اما به هرحال آن اشتباه داوری هرگز به چشم ما ایرانیها نیامد. تهامی بتازگی هدایت تیم دستهسومی خلیج فارس مرودشت را برعهده گرفته است.
اکبر استاداسدی: دیگر مهم نیست چرا و چگونه آن همه بازی ملی را انجام داد چرا که استاد رفت در قلب تاریخ فوتبال ایران. خوششانسیهای او در دوران بازیگریاش هرگز در عالم مربیگری تکرارنشد تا امروز تنها در مدرسه فوتبالش در تبریز مشغول فعالیت باشد.
والدیر ویرا: بر زمین انداختن سیگار هنگام گل خداداد و سپس پیدا کردن و ادامه کشیدنش مهمترین خاطره ما از این برزیلی بینام و نشان است. ویرا پس از اخراج از تیم ملی ایران در تیمهای مختلفی مربیگری کرده و اکنون سرمربی تیم آماتور ناگانو در ژاپن است!
سالها بعد از آن روز داریوش مصطفوی به خبرگزاری تازه تاسیس ایپنا آمد و گفت: با جرات میگویم 8 آذر 1376 همان شادمانیای را به مردم ایران هدیه کردیم که تنها نمونه مشابهش 22 بهمن سال 57 بود.روز پخش شیرینی بیآنکه هیچ قنادی پولی از خریدارانش بگیرد.حالا 12 سال از آن حماسه میگذرد و فوتبال ما اوج و حضیضهای فراوانی را تجربه کرده است اما امروز مردان تاریخساز ملبورن 1997 کجا هستند؟ سالروز 8 آذر بهانهای بود برای سراغ گرفتن از آن مردان فراموش نشدنی.
احمدرضا عابدزاده: ملبورن بدون احمد بیمعنا بود. 4 سال بعد از آن روز، عابدزاده از فوتبال خداحافظی کرد اما آن بیماری لعنتی دستانداز بزرگی بود برای مردی که همگان تصور میکردند براحتی میتواند سرمربی تیم ملی باشد. عابدزاده همچنان محبوب است و اینک به عنوان مربی دروازهبانان پرسپولیس فعالیت میکند؛ سمتی نهچندان مهم برای محبوبترین بازیکن 30 سال اخیر فوتبال ایران. وای که اگر آن بیماری عجیب سراغ احمدرضا نمیآمد....
نعیم سعداوی: تنها در برههای موفق به تصاحب جبهه راست تیم ملی شد و خیلی زودتر از آنچه تصورش میرفت از رده ملی خداحافظی کرد. سعداوی یک بار در لیگ یک سرمربیگری را با شاهین پارس جنوبی تجربه کرد اما در لیگ برتر همواره یک مرد شماره 2 بود و در حال حاضر دستیار مجید جلالی در فولاد خوزستان است.
محمد خاکپور: یکی از ارکان اصلی صعود ما به جام جهانی فرانسه بود که بلافاصله پس از جام جهانی زندگیاش را به ینگه دنیا برد و حالا تنها به اداره مدرسه فوتبالش در آمریکا اشتغال دارد. با این وجود خاکپور دوستان بانفوذی در فوتبال ایران دارد و شاید خیلی زود به جرگه مربیان لیگ برتری بپیوندد.
افشین پیروانی: موهای لخت افشین و لبخندهای
منحصر به فردش یکی از اجزای لاینفک خاطرات آن روزهای
تیم ملی است. پیروانی فصل قبل سرمربی پرسپولیس بود اما تجربه چندان موفقی برای او به حساب نیامد و
در حال حاضر بیشتر به عنوان مفسر تلویزیونی فعالیت میکند تا مربی فوتبال.
مهدی پاشازاده: شانس او این بود که محمد مایلیکهن پس از بازی با قطر از سمت خود برکنار شد وگرنه
محال ممکن بود رنگ ملبورن و جام جهانی را ببیند. پاشازاده به واسطه عملکرد قابل قبولش در تیم ملی راهی لیگ آلمان و اتریش شد و اینک بیشتر فعالیت هایش در اتریش ادامه دارد.
حمید استیلی: تنها مردی که در حال حاضر از آن جمع به عنوان یک سرمربی موفق لیگ برتری مشغول فعالیت است و تنها یک هدف را دنبال میکند، سرمربیگری پرسپولیس و متعاقبا تیم ملی.
کریم باقری: تنها بازیکن بازمانده از آن بازی که همچنان در حال بازی در لیگ ایران است. گویا کریم قصد بازنشستگی ندارد.
مهدی مهدویکیا: موشک مهارنشدنی تیم ملی که حالا در فرانکفورت روزهای آخر حضورش در فوتبال را سپری میکند. مهدی در این فصل یک دقیقه هم بازی نکرده است و این یک معنا دارد، پایان سوخت موشک رویایی.
رضا شاهرودی: مالدینی سابق فوتبال ایران که فصل گذشته در تیم داماش لرستان فعالیت میکرد، ولی اکنون فعالیت خاصی در فوتبال ندارد اما بر خلاف دیگر همتایانش اهل تکل 2 پا روی مربیان در حال فعالیت نیست!
علیرضا منصوریان: بعد از خداحافظی از استقلال مدیر آکادمی این باشگاه شد و این فصل هم سرمربی پاس همدان بود که برکنار شد.
خداداد عزیزی: معمار اصلی حماسه که حالا دیگر محبوبیت اولیه را به هیچ عنوان ندارد و شده است منتقد شماره یک قطبی و تیم ملی. او بعد از ناکامی با استقلال اهواز و کنارهگیری از این تیم فعلا در فوتبال به مصاحبه مشغول است تا مربیگری.
علی دایی: بلافاصله بعد از آویختن کفشهایش مجددا در کسوت سرمربی تیم ملی به خاستگاهش بازگشت اما به همان سرعت محو شد. دایی پس از برکناری از تیم ملی، در میادین فوتبال آفتابی نشده و کلمهای درباره فوتبال حرف نزده است.
ابراهیم تهامی: تصاویر تلویزیونی نشان میدهد پاس او در گل اول به خداداد در حالت افساید به عزیزی رسید اما به هرحال آن اشتباه داوری هرگز به چشم ما ایرانیها نیامد. تهامی بتازگی هدایت تیم دستهسومی خلیج فارس مرودشت را برعهده گرفته است.
اکبر استاداسدی: دیگر مهم نیست چرا و چگونه آن همه بازی ملی را انجام داد چرا که استاد رفت در قلب تاریخ فوتبال ایران. خوششانسیهای او در دوران بازیگریاش هرگز در عالم مربیگری تکرارنشد تا امروز تنها در مدرسه فوتبالش در تبریز مشغول فعالیت باشد.
والدیر ویرا: بر زمین انداختن سیگار هنگام گل خداداد و سپس پیدا کردن و ادامه کشیدنش مهمترین خاطره ما از این برزیلی بینام و نشان است. ویرا پس از اخراج از تیم ملی ایران در تیمهای مختلفی مربیگری کرده و اکنون سرمربی تیم آماتور ناگانو در ژاپن است!