لطفا وبلاگ را به دوستان خود نیز معرفی کنید در صورت امکان جهت کمک و همیاری ما بروی لینک های تبلیغاتی هم کلیک کنید
Wednesday, February 16, 2011
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از ویگن
توضیحات در مورد این ارشیو:
مجموعه آلبومها : ۲۲ آلبوم
کیفیت آهنگها: ۱۲۸
حجم کل آرشیو: ۹۴۷ مگا بایت
اسم آلبومها عبارتند از : آهنگهای دو صدایی ، اسب سوم طلا ، برون بارونه ، بازگشت دوباره ، بیاد تهران ، دیروز و امروز ، دو کبوتر ، گلدن هیتس -۴سیدی ، همخونه ،کلاغپر ، خدا نگهدار ، کوله بار ، مهتاب ، ساقی ، شاه دوماد ،تک آهنگها ، سلطان عشق ، بهترینهای ویگن ،زن ایرونی
.مجموعه آلبومها : ۲۲ آلبوم
کیفیت آهنگها: ۱۲۸
حجم کل آرشیو: ۹۴۷ مگا بایت
اسم آلبومها عبارتند از : آهنگهای دو صدایی ، اسب سوم طلا ، برون بارونه ، بازگشت دوباره ، بیاد تهران ، دیروز و امروز ، دو کبوتر ، گلدن هیتس -۴سیدی ، همخونه ،کلاغپر ، خدا نگهدار ، کوله بار ، مهتاب ، ساقی ، شاه دوماد ،تک آهنگها ، سلطان عشق ، بهترینهای ویگن ،زن ایرونی
Download Here : Vigen_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از عهدیه
توضیحات در مورد ارشیو:
مجموعه آلبومها : ۱۴ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
حجم کل آرشیو: ۶۷۹ مگا بایت
لیست آلبومها:آقا خوشگله ، با من از عشق بگو ، بهترینهای انوشیرون روحانی ، بی تو میمیرم ،چراغ بندر ، قسم ، قاصدک ، حیرون ، لیلا ، اوستا کریم ، شیرین لب یار ، تک خال ، ترانههای فیلم۱ ،ترانههای فیلم ۳
مجموعه آلبومها : ۱۴ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
حجم کل آرشیو: ۶۷۹ مگا بایت
لیست آلبومها:آقا خوشگله ، با من از عشق بگو ، بهترینهای انوشیرون روحانی ، بی تو میمیرم ،چراغ بندر ، قسم ، قاصدک ، حیرون ، لیلا ، اوستا کریم ، شیرین لب یار ، تک خال ، ترانههای فیلم۱ ،ترانههای فیلم ۳
Download Here : Ahdieh_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا سیاوش قمیشی
توضیحات در مورد ارشیو:
تعداد آلبومها : ۱۷ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸ و ۳۲۰
حجم ارشیو : ۶۴۷ مگا بایت
لیست آلبومها: بی سرزمین تر از بعد ، فرنگیس ، قاب شیشهای ، قصهٔ امیر ، قصهٔ گٔل و تگرگ ، حادثه ، خواب بارون ، نقاب ، آهنگهای قدیمی ، رگبار ، روزهای بی خاطره ، شهر خورشید ، شکوفههای کویر ، تاک ، سونست تو سونریس ، هوای خونه ، حکایت
تعداد آلبومها : ۱۷ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸ و ۳۲۰
حجم ارشیو : ۶۴۷ مگا بایت
لیست آلبومها: بی سرزمین تر از بعد ، فرنگیس ، قاب شیشهای ، قصهٔ امیر ، قصهٔ گٔل و تگرگ ، حادثه ، خواب بارون ، نقاب ، آهنگهای قدیمی ، رگبار ، روزهای بی خاطره ، شهر خورشید ، شکوفههای کویر ، تاک ، سونست تو سونریس ، هوای خونه ، حکایت
Downlaod Here : Siavash_Ghomeishi_Full_Album.rar
We won't tell. Get more on shows you hate to love
(and love to hate): Yahoo! TV's Guilty Pleasures list.
Tuesday, February 15, 2011
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از ستار
توضیحات در مورد ارشیو:
خواننده: حسن ستار
تعداد آلبومها : ۳۶ آلبوم
کیفیت آهنگها: ۱۲۸ و ۳۲۰
حجم کل آرشیو: این ارشیو چون حجم بالائی داشت مجبور شدم دو قسمت کنم قسمت اول ۸۵۸ مگابایت و قسمت دوم ۷۸۶ مگابیت .
لیست آلبومها : گلدن هیتس ۴ سیدی ، ارمغان ، اشک ، آوائ دلدادگان ، بانی ، بزم با الاهه ، بزم بهاره عاشقان ، بی عشق هرگز ، دلتنگی ، دو پرنده ، فصل پنجم ، گلایه ، قدم رنجه ، گٔل بانو ، گل گندم ، گل پونه ، گلهای رنگارنگ با مهستی ، گلهای غربت شماره ۴ ، گلهای غربت شماره ۵ ، همسفر ،حکایت ۳ ، ایران ایران ، کوچه ، مستی ، نمیزارم بری ، رقیب صدای بارون ، سکه طلا ،ستاره بازی ، بزم شب عاشقان با هایده ،شهام آخر ، تک خل ، ضیافت ،
خواننده: حسن ستار
تعداد آلبومها : ۳۶ آلبوم
کیفیت آهنگها: ۱۲۸ و ۳۲۰
حجم کل آرشیو: این ارشیو چون حجم بالائی داشت مجبور شدم دو قسمت کنم قسمت اول ۸۵۸ مگابایت و قسمت دوم ۷۸۶ مگابیت .
لیست آلبومها : گلدن هیتس ۴ سیدی ، ارمغان ، اشک ، آوائ دلدادگان ، بانی ، بزم با الاهه ، بزم بهاره عاشقان ، بی عشق هرگز ، دلتنگی ، دو پرنده ، فصل پنجم ، گلایه ، قدم رنجه ، گٔل بانو ، گل گندم ، گل پونه ، گلهای رنگارنگ با مهستی ، گلهای غربت شماره ۴ ، گلهای غربت شماره ۵ ، همسفر ،حکایت ۳ ، ایران ایران ، کوچه ، مستی ، نمیزارم بری ، رقیب صدای بارون ، سکه طلا ،ستاره بازی ، بزم شب عاشقان با هایده ،شهام آخر ، تک خل ، ضیافت ،
Download Here : Sattar_Full_Album.part1.rar
Download Here : Sattar_Full_Album.part2.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از سندی
توضیحات:
خوانده : سندی
تعداد آلبومها : ۸ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
حجم ارشیو : ۳۱۰ مگابایت
لیست آلبومها : بگو دوستم داری ، دینگ دنگ ، دختر حاجی الماس ، خواننده توپ ، کبرا ، رقص جوانها ، سبک سنگین ، تق
Download Here : Sandy_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از امید
توضیحات:
خواننده : امید
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
تعداد آلبوم : ۱۰ آلبوم
حجم ارشیو : ۵۲۹ مگابایت
لیست آلبومها : باران ، انتظار ، هر دو عشق ، حضرت عشق ، لایو این کنسرت ، پرسههای عاشقانه ، پیروزی ، سربلند ، شب میلاد ، بهترینها و تک اهنگها
خواننده : امید
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
تعداد آلبوم : ۱۰ آلبوم
حجم ارشیو : ۵۲۹ مگابایت
لیست آلبومها : باران ، انتظار ، هر دو عشق ، حضرت عشق ، لایو این کنسرت ، پرسههای عاشقانه ، پیروزی ، سربلند ، شب میلاد ، بهترینها و تک اهنگها
Download Here : Omid_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از ملوک ضرابی
توضیحات :
خواننده : ملوک ضرابی
کیفیت آهنگها : ۱۲۸-۳۲۰
آهنگها : نازنین ، رعنا ، ربابه
Download Here : Molouk_Zarabi_Full_Album.rar
فول آلبوم فوق العاده زیبای ساسی مانکن و حسین مخته
تمامی آهنگهای فوق العاده زیبای ساسی مانکن و حسین مخته
Download Here : sasy_mankan_va_hosein_mokhte_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از شهره صولتی
توضیحات :
خواننده : (فاطمه) شهره صولتی
تعداد آلبومها : ۲۹ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸ - ۳۲۰
حجم ارشیو : ۲تا فایل پارت۱: ۶۶۷ مگابایت پارت ۲ : ۳۷۳ مگابایت
لیست آلبومها : عکس آشو پاره کردم ، عاشقم ۲۰۰۸ ، عطر ، دختر مشرقی ، گرفتار ، قسگو ، حامی ، همنفس ، هوس ، حکایت ۵ ، جان جان ، جمعه به جمعه ، خاطره ۷ با معین ، مرمر (داریوش ، فرزین ، ابی) ، مهمون با مارتیک ، میکس ، پنجرهها (شهرام صولتی) ، پیشونی ، سفر ، سلام ، سایهٔ شما ، صدای پا ، سکه طلا (شهرام سلتی ، ستار ) ، شیتنک ، شنیدم ، طلسم(شهرام شبپره) ، یارم کوو (اصلانی ، قمیشی) ، یکی یک دونه (شهرام صولتی) ، زن
Download Here : Shohre_Solati_Full_Album.part1.rar
Download Here : Shohre_Solati_Full_Album.part2.rar
Don't get soaked. Take a quick peek at the forecast
with theYahoo! Search weather shortcut.
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از هوشمند عقیلی
توضیحات :
خواننده : هوشمند عقیلی
تعداد آلبومها : ۲۳ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸-۳۲۰
لیست آلبومها : اگر ، بردی از یادم ، چه خبر از ایران ، دختر فالبین ، الاهه ناز ، عشق شرقی ،ای پائی کجایی ، فال ، فردا تو میایی ، جمال جهان ،خودستا ، مرغ سحر ، پرستوهای مسافر ، شب ماهور ، یار ، و ۸ آلبوم دیگر شامل گلها ، بزم و بهترینهای هوشمند عقیلی .
نکته: چون بعضی از فول آلبومها حجمشون زیاد هست بخاطر تعداد آلبومهای زیاد برای اینکه دوستان سریعتر و راحت دانلود کنین ۲قسمت میکنم فایلها رو
خواننده : هوشمند عقیلی
تعداد آلبومها : ۲۳ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸-۳۲۰
لیست آلبومها : اگر ، بردی از یادم ، چه خبر از ایران ، دختر فالبین ، الاهه ناز ، عشق شرقی ،ای پائی کجایی ، فال ، فردا تو میایی ، جمال جهان ،خودستا ، مرغ سحر ، پرستوهای مسافر ، شب ماهور ، یار ، و ۸ آلبوم دیگر شامل گلها ، بزم و بهترینهای هوشمند عقیلی .
نکته: چون بعضی از فول آلبومها حجمشون زیاد هست بخاطر تعداد آلبومهای زیاد برای اینکه دوستان سریعتر و راحت دانلود کنین ۲قسمت میکنم فایلها رو
Download Part1 Here : Hoshmand_Aghili_Full_Album.part1.rar
Download Part2 Here : Hoshmand_Aghili_Full_Album.part2.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از حبیب
توضیحات:
تعداد آلبومها : ۱۶ آلبوم
کیفیت آهنگ ها: ۱۲۸-۳۲۰
حجم ارشیو : ۶۶۲ مگابایت
لیست آلبومها : آفتاب مهتاب ، آخه عزیزم چی میشه ، بزن باران ، بوت ، هم راز ، ایران بانو ، کویر باور ، خانهٔ کوچک ، خداوندا ، خورشید خانم ، مرد تنهای شب ، رهایی ، سلام همسایه ، صفر ، حبیب و محمد - جوونی ، حبیب و محمد - خودشه
Download Here : Habib_Full_Album.rar
فول آلبوم زیبا و شنیدنی از فرهاد
توضیحات:
خواننده : فرهاد مهراد
تعداد آلبومها : ۱۰ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
لیست آلبومها : آلبا ، برف ، بازم صدای نی میاد ، داشکل ، گفتگوی با تو ، جمعه ، خواب در بیداری ، لایو کنسرت ، سبزو سفیدو خط خطی ، وحدت
خواننده : فرهاد مهراد
تعداد آلبومها : ۱۰ آلبوم
کیفیت آهنگها : ۱۲۸
لیست آلبومها : آلبا ، برف ، بازم صدای نی میاد ، داشکل ، گفتگوی با تو ، جمعه ، خواب در بیداری ، لایو کنسرت ، سبزو سفیدو خط خطی ، وحدت
Download Here : Farhad_Mehrad_Full_Album.rar
این ملکه الیزابت هم واسه خودش یه پا شاه باباس
باراک اوباما
جرج واکر بوش
ویلیام جفرسون بیل کلینتون
جرج هربرت واکر بوش
رونالد ویلسون ریگان
ویلیام جفرسون بیل کلینتون
جرج هربرت واکر بوش
رونالد ویلسون ریگان
جیمی کارتر
جرالد فورد
ریچارد نیکسون
جان اف . کندی
دوایت دیوید آیزنهاور
هری اس ترومن
جرالد فورد
ریچارد نیکسون
جان اف . کندی
دوایت دیوید آیزنهاور
هری اس ترومن
حکایت پلاش اشکانی و کرم معرف او
در باب کرمان داستان ها و حکایات بسیاری وجود دارد که بعضا به افسانه می مانند تا واقعیت تاریخی .خصوصا داستان هایی که از گذشته های دور نقل می شود و مربوط به قبل از نگارش مدون تاریخ توسط مورخین است . اما ذکر آن ها خالی از لطف نیست . یکی از این داستان ها ؛ افسانه پلاش اشکانی حاکم کرمان در زمان اشکانیان و کرم معروف اوست .
پلاش اشکانی پادشاهی از دودمان اشکانیان بود و از سوی شاهان اشکانی به حکومت کرمان گمارده شده بود . گردنکشان و یاغیان آن دوره هرازگاهی به کرمان حمله و اموال مردم را غارت می کردند و سربازان پلاش تاب مقاومت در برابر راهزنان را نداشتند و اوضاع به نحوی شده بود که پلاش حتا نمی توانست مالیات شاهنشاه بزرگ را پرداخت نماید و دست بدامان خدا شده بود . تا اینکه شبی پلاش در خواب می بیند خدایان کرم عجیبی به او دادند و گفتند تا زمانیکه از این کرم مراقبت کنی خیر و برکت در خانواده ات فزونی میابد و به دشمنانت پیروز می شوی .
روز بعد دختر پلاش که زربانو نام داشت در باغ گردش می کرد و باغبان سبدی از سیب به وی داد . زربانو سیبی از سبد برداشت و تا آن را برید که بخورد کرم رنگارنگ و زیبایی در آن دید . با توجه به خواب شب قبل پلاش ؛ زربانو کرم را به پدر نشان داد و دانست که خواب او تعبیر شده و جایگاهی نیکو برای کرم مهیا کرد . کرم داستان ما به صورت عجیبی رشد می کرد و بزودی به اندازه ای بزرگ شد که تنها پلاش و زربانو جرات داشتند به آن نزدیک شوند و از آن زمان به بعد همانگونه که خدایان در خواب به پلاش وعده داده بودند مال و دارایی در خانواده وی رو به فزونی گذاشت و پلاش در جنگ ها براحتی به دشمنان خود غلبه می کرد و روز به روز به مال و قدرت وی اضافه می شد . در آن زمان اردشیر ساسانی که برعلیه اشکانیان شوریده و روز بروز شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تصرف می نمود آوازه پلاش و کرم معروفش را شنید و تصمیم گرفت تا به سمت کرمان حرکت کند و پلاش را شکست داده و کرمان را نیز به حوزه قدرت خود اضافه کند . اردشیر هنگامی که به نزدیکی کرمان رسید به لباس مبدل درآمد و خود را به شکل بازرگانان هندی آراست . سپس مقداری پارچه های زربفت و گران و کالاهای کمیاب با خویش برداشته و راهی شهر کرمان شد . پس از ورود در نزدیکی قصر پلاش بساط خود را پهن کرد و دیری نگذشت که آوازه ورود بازرگانی هندی که کالاهایی مرغوب و کمیاب دارد به قصر پلاش رسید و زربانو از پی او فرستاد تا کالای خود را به قصر آورد . اردشیر که به مقصود خود بسیار نزدیک شده بود پذیرفت و اسباب و اثاثیه خود را جمع کرد و وارد قصر پلاش شد .
زربانو با دیدن پارچه ها و عطرها و جواهرات کمیاب بازرگان هندی یا همان اردشیر خودمان به وجد آمده و از وی خواست تا مراجعت پدرش در قصر بماند تا وی بتواند از پلاش پول گرفته و کالاهای بازرگان را خریداری نماید . از آنسو پلاش نیز که وصف اردوی اردشیر را شنیده بود با تنی چند از نزدیکانش مخفیانه به سوی اردوی اردشیر رفته بود تا سر و گوشی آب دهد و ببیند این خصم جدید تا چه اندازه قدرتمند است .
زربانو اتاقی در فصر به اردشیر اختصاص داد و کنیزی را مامور خدمت به وی کرد . اردشیر باب صحبت را با کنیزک باز کرد و به او گفت : آیا در قصر به تو خوش می گذرد ؟ آیا از پلاش و دخترش راضی هستی ؟ اگر به تو خوش نمی گذرد من حاضرم تو را بخرم و با خودم ببرم . کنیزک گفت : تو هر قیمتی بابت من بدهی پلاش مرا به تو نخواهد فروخت . اردشیر علت را جویا شد و کنیزک چنین پاسخ داد : چون من از محل کرم و اسرار نگهداری آن مطلع هستم نمی گذارند از قصر خارج شوم . اردشیر گفت : من هم در خصوص این کرم شنیده ام ؛ می شود بگویی چگونه کرمی است و چه خاصیتی دارد ؟ کنیزک گفت : این کرمی است که خدایان در خواب به پلاش نشان داده اند و زربانو آن را یافته و در مکان مخصوصی نگاهداری می شود و به حدی بزرگ و تنومند شده که به اژدهایی می ماند تا کرم !!! چندین نگهبان شبانه روز از او مراقبت می کنند و چون پلاش و لشکریانش اعتقاد دارند این کرم باعث فزونی قدرت آن ها شده بی محابا با دشمنان می جنگند و همه را شکست می دهند . اردشیر پرسید : چه جالب ! آیا می شود این کرم را دید ؟ خیلی کنجکاو شده ام که این کرم معروف را ببینم . کنیزک پاسخ داد : چنین امکانی وجود ندارد . چون منجمین و پیشگویان پیش بینی کرده اند این کرم بدست اردشیر ساسانی از بین می رود و پلاش که بشدت نگران حضور اردشیر است و بر تعداد محافظین کرم افزوده است .
اردشیر مقداری از پارچه ها و کالاهای نایاب و قیمتی خویش را به کنیزک داد و به او گفت که هر طور شده می خواهد کرم را ببیند . کنیزک هم که پارچه های گران قیمت و جواهرات و عطرهای نایاب و قیمتی چشمش را گرفته بود موافقت کرد و اردشیر قدری بیهوش دارو به کنیزک داد تا داخل شراب ریخته و به بهانه آن که نگهبانان خسته می باشند آن را به خورد آن ها دهد تا بیهوش شوند و وی بتواند کرم را ببیند . کنیزک قدری غذا و شراب تهیه و بیهوش دارو را در شراب ریخت و به سراغ نگهبانان رفت . نگهبانان که کنیزک را می شناختند ممانعتی از ورود وی نکردند و کنیزک به آن ها گفت : شما چندین شبانه روز است که بدون استراحت به مراقبت از کرم پرداخته اید ؛ بد نیست کمی هم به خود بپردازید و از این غذا و شراب بخورید . نگهبانان پس از خوردن شراب بیهوش شده و کنیزک اردشیر را خبر داد که اکنون وقت دیدن کرم است . اردشیر به همراه کنیزک به محل نگاهداری کرم رفت و قدری گوشت آمیخته به سم جلوی کرم انداخت و کرم که در این مدت مانند اژدهایی بزرگ شده بود در یک لقمه گوشت آلوده به سم را بلعید و پس از مدتی مرد .
کنیزک وحشت زده از اتفاقی که افتاده به اردشیر گفت : چه کردی ؟ اردشیر پاسخ داد : همانا بدان که من اردشیر ساسانی هستم و خداوند پایان کار این کرم و سرنوشت پلاش را در دست من قرار داده و بهتر است تو با من به ارودگاه من بیایی تا از خشم پلاش در امان باشی . کنیزک هم که چاره دیگری نداشت به همراه اردشیر از شهر خارج و به اردوی اردشیر پیوست .
پلاش پس از آن که به قصر برگشت کرم را کشته و نگهبانان را بیهوش دید و دانست که پایان کارش همان گونه که منجمین و پیشگویان پیش بینی کرده اند نزدیک شده ؛ با این وجود تمامی نگهبانان را کشت تا راز کشته شدن کرم برملا نشود و در عین ترس و تزلزل لشکرش را برای مبارزه با اردشیر ساسانی آماده کرد .
پلاش بسیار بدگمان بود و پس از آن که فهمید بازرگان هندی و کنیزک ناپدید گشته اند بر زربانو غضب گرفت و گفت : تو آن تاجر هندی را به قصر راه دادی و باعث کشته شدن کرم گشته ای و بخت از ما برگشته است . با آن که دخترم هستی من تو را به سزای عملت خواهم رساند . زربانو که می دانست پدرش تصمیم خویش را عملی خواهد کرد شیشه ای سم آماده کرد تا خود را بکشد ؛ اما قبل از خوردن سم پلاش و نگهبانان وارد شدند و پلاش دستور داد زربانو را به غل و زنجیر بکشند و سپاهیان برای جنگ با اردشیر آماده باشند . سپس به اتاق خویش رفت و به اشتباه شیشه سمی را که زربانو برای خودکشی مهیا کرده بود برداشت و به جای دارو سر کشید و در رختخواب خویش خوابید تا روز بعد با اردشیر مصاف دهد .
روز بعد هرچه سرداران پلاش صبر کردند وی از اتاق بیرون نیامد . به داخل رفتند و پلاش را مرده یافتند . پس زربانو را از قید و بند آزاد کردند . از آنسو اردشیر خود را مهیای جنگ با پلاش می کرد که قاصدی از سوی زربانو به خیمه سرای او وارد شد و گفت پلاش مرده و زربانو در صورتیکه خونی ریخته نشود و غارتی صورت نگیرد شهر را به اردشیر تسلیم خواهد نمود . اردشیر با این پیشنهاد موافقت و بدون خونریزی شهر کرمان را فتح و حاکمی بر آن جا گمارد و در پی فتح فارس روانه گردید .
این بود خلاصه ای از افسانه ای که در خصوص گذشته های دور شهر کرمان نقل می گردد و گرچه به افسانه بیشتر شبیه است تا تاریخی مدون ؛ اما در ردیف حکایات کرمان زمین ذکر گردیده است
پلاش اشکانی پادشاهی از دودمان اشکانیان بود و از سوی شاهان اشکانی به حکومت کرمان گمارده شده بود . گردنکشان و یاغیان آن دوره هرازگاهی به کرمان حمله و اموال مردم را غارت می کردند و سربازان پلاش تاب مقاومت در برابر راهزنان را نداشتند و اوضاع به نحوی شده بود که پلاش حتا نمی توانست مالیات شاهنشاه بزرگ را پرداخت نماید و دست بدامان خدا شده بود . تا اینکه شبی پلاش در خواب می بیند خدایان کرم عجیبی به او دادند و گفتند تا زمانیکه از این کرم مراقبت کنی خیر و برکت در خانواده ات فزونی میابد و به دشمنانت پیروز می شوی .
روز بعد دختر پلاش که زربانو نام داشت در باغ گردش می کرد و باغبان سبدی از سیب به وی داد . زربانو سیبی از سبد برداشت و تا آن را برید که بخورد کرم رنگارنگ و زیبایی در آن دید . با توجه به خواب شب قبل پلاش ؛ زربانو کرم را به پدر نشان داد و دانست که خواب او تعبیر شده و جایگاهی نیکو برای کرم مهیا کرد . کرم داستان ما به صورت عجیبی رشد می کرد و بزودی به اندازه ای بزرگ شد که تنها پلاش و زربانو جرات داشتند به آن نزدیک شوند و از آن زمان به بعد همانگونه که خدایان در خواب به پلاش وعده داده بودند مال و دارایی در خانواده وی رو به فزونی گذاشت و پلاش در جنگ ها براحتی به دشمنان خود غلبه می کرد و روز به روز به مال و قدرت وی اضافه می شد . در آن زمان اردشیر ساسانی که برعلیه اشکانیان شوریده و روز بروز شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تصرف می نمود آوازه پلاش و کرم معروفش را شنید و تصمیم گرفت تا به سمت کرمان حرکت کند و پلاش را شکست داده و کرمان را نیز به حوزه قدرت خود اضافه کند . اردشیر هنگامی که به نزدیکی کرمان رسید به لباس مبدل درآمد و خود را به شکل بازرگانان هندی آراست . سپس مقداری پارچه های زربفت و گران و کالاهای کمیاب با خویش برداشته و راهی شهر کرمان شد . پس از ورود در نزدیکی قصر پلاش بساط خود را پهن کرد و دیری نگذشت که آوازه ورود بازرگانی هندی که کالاهایی مرغوب و کمیاب دارد به قصر پلاش رسید و زربانو از پی او فرستاد تا کالای خود را به قصر آورد . اردشیر که به مقصود خود بسیار نزدیک شده بود پذیرفت و اسباب و اثاثیه خود را جمع کرد و وارد قصر پلاش شد .
زربانو با دیدن پارچه ها و عطرها و جواهرات کمیاب بازرگان هندی یا همان اردشیر خودمان به وجد آمده و از وی خواست تا مراجعت پدرش در قصر بماند تا وی بتواند از پلاش پول گرفته و کالاهای بازرگان را خریداری نماید . از آنسو پلاش نیز که وصف اردوی اردشیر را شنیده بود با تنی چند از نزدیکانش مخفیانه به سوی اردوی اردشیر رفته بود تا سر و گوشی آب دهد و ببیند این خصم جدید تا چه اندازه قدرتمند است .
زربانو اتاقی در فصر به اردشیر اختصاص داد و کنیزی را مامور خدمت به وی کرد . اردشیر باب صحبت را با کنیزک باز کرد و به او گفت : آیا در قصر به تو خوش می گذرد ؟ آیا از پلاش و دخترش راضی هستی ؟ اگر به تو خوش نمی گذرد من حاضرم تو را بخرم و با خودم ببرم . کنیزک گفت : تو هر قیمتی بابت من بدهی پلاش مرا به تو نخواهد فروخت . اردشیر علت را جویا شد و کنیزک چنین پاسخ داد : چون من از محل کرم و اسرار نگهداری آن مطلع هستم نمی گذارند از قصر خارج شوم . اردشیر گفت : من هم در خصوص این کرم شنیده ام ؛ می شود بگویی چگونه کرمی است و چه خاصیتی دارد ؟ کنیزک گفت : این کرمی است که خدایان در خواب به پلاش نشان داده اند و زربانو آن را یافته و در مکان مخصوصی نگاهداری می شود و به حدی بزرگ و تنومند شده که به اژدهایی می ماند تا کرم !!! چندین نگهبان شبانه روز از او مراقبت می کنند و چون پلاش و لشکریانش اعتقاد دارند این کرم باعث فزونی قدرت آن ها شده بی محابا با دشمنان می جنگند و همه را شکست می دهند . اردشیر پرسید : چه جالب ! آیا می شود این کرم را دید ؟ خیلی کنجکاو شده ام که این کرم معروف را ببینم . کنیزک پاسخ داد : چنین امکانی وجود ندارد . چون منجمین و پیشگویان پیش بینی کرده اند این کرم بدست اردشیر ساسانی از بین می رود و پلاش که بشدت نگران حضور اردشیر است و بر تعداد محافظین کرم افزوده است .
اردشیر مقداری از پارچه ها و کالاهای نایاب و قیمتی خویش را به کنیزک داد و به او گفت که هر طور شده می خواهد کرم را ببیند . کنیزک هم که پارچه های گران قیمت و جواهرات و عطرهای نایاب و قیمتی چشمش را گرفته بود موافقت کرد و اردشیر قدری بیهوش دارو به کنیزک داد تا داخل شراب ریخته و به بهانه آن که نگهبانان خسته می باشند آن را به خورد آن ها دهد تا بیهوش شوند و وی بتواند کرم را ببیند . کنیزک قدری غذا و شراب تهیه و بیهوش دارو را در شراب ریخت و به سراغ نگهبانان رفت . نگهبانان که کنیزک را می شناختند ممانعتی از ورود وی نکردند و کنیزک به آن ها گفت : شما چندین شبانه روز است که بدون استراحت به مراقبت از کرم پرداخته اید ؛ بد نیست کمی هم به خود بپردازید و از این غذا و شراب بخورید . نگهبانان پس از خوردن شراب بیهوش شده و کنیزک اردشیر را خبر داد که اکنون وقت دیدن کرم است . اردشیر به همراه کنیزک به محل نگاهداری کرم رفت و قدری گوشت آمیخته به سم جلوی کرم انداخت و کرم که در این مدت مانند اژدهایی بزرگ شده بود در یک لقمه گوشت آلوده به سم را بلعید و پس از مدتی مرد .
کنیزک وحشت زده از اتفاقی که افتاده به اردشیر گفت : چه کردی ؟ اردشیر پاسخ داد : همانا بدان که من اردشیر ساسانی هستم و خداوند پایان کار این کرم و سرنوشت پلاش را در دست من قرار داده و بهتر است تو با من به ارودگاه من بیایی تا از خشم پلاش در امان باشی . کنیزک هم که چاره دیگری نداشت به همراه اردشیر از شهر خارج و به اردوی اردشیر پیوست .
پلاش پس از آن که به قصر برگشت کرم را کشته و نگهبانان را بیهوش دید و دانست که پایان کارش همان گونه که منجمین و پیشگویان پیش بینی کرده اند نزدیک شده ؛ با این وجود تمامی نگهبانان را کشت تا راز کشته شدن کرم برملا نشود و در عین ترس و تزلزل لشکرش را برای مبارزه با اردشیر ساسانی آماده کرد .
پلاش بسیار بدگمان بود و پس از آن که فهمید بازرگان هندی و کنیزک ناپدید گشته اند بر زربانو غضب گرفت و گفت : تو آن تاجر هندی را به قصر راه دادی و باعث کشته شدن کرم گشته ای و بخت از ما برگشته است . با آن که دخترم هستی من تو را به سزای عملت خواهم رساند . زربانو که می دانست پدرش تصمیم خویش را عملی خواهد کرد شیشه ای سم آماده کرد تا خود را بکشد ؛ اما قبل از خوردن سم پلاش و نگهبانان وارد شدند و پلاش دستور داد زربانو را به غل و زنجیر بکشند و سپاهیان برای جنگ با اردشیر آماده باشند . سپس به اتاق خویش رفت و به اشتباه شیشه سمی را که زربانو برای خودکشی مهیا کرده بود برداشت و به جای دارو سر کشید و در رختخواب خویش خوابید تا روز بعد با اردشیر مصاف دهد .
روز بعد هرچه سرداران پلاش صبر کردند وی از اتاق بیرون نیامد . به داخل رفتند و پلاش را مرده یافتند . پس زربانو را از قید و بند آزاد کردند . از آنسو اردشیر خود را مهیای جنگ با پلاش می کرد که قاصدی از سوی زربانو به خیمه سرای او وارد شد و گفت پلاش مرده و زربانو در صورتیکه خونی ریخته نشود و غارتی صورت نگیرد شهر را به اردشیر تسلیم خواهد نمود . اردشیر با این پیشنهاد موافقت و بدون خونریزی شهر کرمان را فتح و حاکمی بر آن جا گمارد و در پی فتح فارس روانه گردید .
این بود خلاصه ای از افسانه ای که در خصوص گذشته های دور شهر کرمان نقل می گردد و گرچه به افسانه بیشتر شبیه است تا تاریخی مدون ؛ اما در ردیف حکایات کرمان زمین ذکر گردیده است
Subscribe to:
Posts (Atom)