Friday, April 9, 2010

آریاییها از هزاران سال پیش در فلات ایران

حضور آریاییها از هزاران سال پیش در فلات و سرزمین ایران
با انجام نخستین بررسی ژنتیکی نمونه های سیلک و ایلامیان


تاکنون جایگاه های نژادی بنیانگذاران شهری گری های کهن فلات ایران صورت نگرفته است. از جمله این موارد، مردمان ایلامی و سیلکی می باشند که درشمار کهنترین بانیان شهری گری های بشری محسوب میگردند. از این رو، در حد فاصل سالهای 1386 تا 1388 خورشیدی و در دانشگاه شهرکرد و از نگرش ژنتیکی مجموعه آزمایش هایی از سوی نگارنده انجام گرفتند. در این مجموعه بررسی های ژنتیکی ، مطلالع های بر روی 8 نمونه ایلامی (مربوط به دو ناحیه هفت تپه شوش و دزفول با قدمت های 1500 تا 2000 پ.م)، و نیز دو نمونه سیلکی (با قدمت های 6000-4000 سال بر اساس گواهی پایگاه سیلک) صورت گرفت و در آنها، هاپلو گروه پدری شاخص مردمان آریایی ( هند و ایرانی - اروپایی) مورد جستجو قرار گرفت.
در این پژوهش که از نظر وسعت بوم نگارانه (جغرافیایی) و نیز شمار نمونه (17 عدد نمونه) ، یکی از بزرگترین پژوهش های مربوطهُ جهان و نیز تنها برنامه تبار شناسی باستانی انجام گرفته در منطقه به شمار می آید، نمونه های استخوانی و دندانی انسانی یاد شده مورد آزمایش قرار گرفتند که طی آن، در هر سه نمونه خوزی باستان (ایلامی) دزفول، در سه مورد از پنج مورد ایلامیان هفت تپه با قدمت های پیشتر یاد شده و نیز در یک نمونه از سیلکی ها با دیرینگی 6000 سال، هاپلوگروه M17 (R1a) مشاهده شد.
هاپلو گروه M17 شاخصی است که صرفا در میان مردمان آریایی یا هند و ایرانی- اروپایی یافت می شود. به طوری که توزیع فراوانی آن در جمعیت های مختلف دسته نژادی یاد شده به صورت زیر یافت شده است: (3)
ایرانیان از 50% در مناطق خاوری تا 15%در مناطق غربی ایران، اسلاوهای روس 47%، اسلا وهای اوکراین 54%، کروات ها 29%، ژرمن های اسکاندیناویایی در نروژ 28%، ژرمن های اتریش 26%، ژرمن های آلمان16% و...
هم رده این هاپلو گروه، یعنی R1b نیز در جمعیت های هند و ایرانی – اروپایی غربی چون ژرمن های آلمان با فراوانی 45% بسیار رایج است.
اما این شاخص در میان گروه های سامی چون عرب ها و عبریان و نیز سایر گروه های نژادی مانند مصریان و زردپوستان دیده نمیشود. بنابراین تنها در صورتی مارکر یاد شده میتواند در خوزیان باستان (ایلامیان) و ساکنان سیلک (که پیش از تاریخ ادعا شده برای درونش و ورود آریایی ها به فلات ایران، در این سرزمین زندگانی میکرده اند) دیده شود که این مردمان کهن، هم تبار با سایر تیره های آریایی منطقه یعنی پارتی ها، پارسیان، کردها، آذری ها، ارمنی ها و دیگران بوده باشند. در غیر این صورت، به سان مردمان نا آریایی، R1a نباید در آنها دیده میگشت.
افزون بر مطالب یاد شده، نمونه هایی از پارتی های ناحیه ولیران دماوند و نیز ساکنان دوران پس باستان (اسلامی) بم نیز در این آزمایش مورد بررسی قرار گرفتند که هم راستا با انتظار ما، وجود هاپلوگروه R1a در آنها تایید شد.

یابش های یاد شده سیلک و انشان از دو جهت برای ما دارای اهمیت میباشند:

1- مشاهده هاپلو گروه R1a به عنوان شاخص مردمان آریایی در نمونه 6000 ساله سیلک نشان داد که ساکنان فلات ایران از دیرباز آریایی بوده و تمدن های کهن آن چون شهری گری مشهور این ناحیه دیرین، میتوانسته اند یک شهری گری نخستین از آریایی ها در فلات ایران به شمار آیند (با توجه به دستاوردهای ناقص کنونی باستان شناختی که هنوز همه اسناد مورد بررسی فرار نگرفته اند).
2- هستش (وجود) نشانه های ژنتیکی آریایی ها در میان انشانیان یا خوزیان باستان، پیش از بازه زمانی پنداشته شده کنونی از سوی برخی باستان شناسان و مورخان معاصر برای درونش ایرانیان به خوزستان (هزاره یکم پبش از میلاد) و نیز نقطه زمانی آغاز حاکمیت آنان بر این خطه (فرمانروایی چیش پیش شاه پارسی انشان بر اساس گل نبشته کورش بزرگ) میتواند بیانگر سه موضوع زیر باشد:
أ‌) حضور آریایی ها در یکی از غربی ترین نقاط فلات ایران در هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد (سرآغاز تمدن ایلام)
ب‌) هم تبار بودن ایلامیان (خوزیان باستان) با سایر تیره های آریایی فلات چون پارسیان و پارتی ها و در نتیجه آریایی بودن تمدن خوزی یاد شده، موجب همپایی قدمت حضور این مردمان با سومریان و دیگران در منطقه خاورمیانه و یکسانی دیرینگی تمدن ایرانی با آنان می گردد همچنین این یافته نشان می دهد که ایرانی از چه زمان در خوزستان و کرانه های خلیج پارس، حضور فیزیکی آنهم به صورت متمدنانه داشته است. (همه این موارد در شرایطی است که چشم خود را بر روی اسناد روشن تاریخی پهلوی و اسلامی و اندک بودن کاوش های صورت گرفته بر پایه آنها ببندیم).
ج) اگر مهاجرتی برای آریاییان به فلات ایران فرض شود، زمان این مهاجرت بایستی بسیار دیرین تر از هزاره دوم و سوم پیش از میلاد بوده باشد و بازه زمانی کنونی در نظر گرفته شده، به کل مغرضانه، استعماری مآبانه و نادرست است.
بایسته به گفتن است که مجموعه آزمایش یاد شده، نخستین کنکاش ژنتیکی صورت گرفته بر روی نمونه های استخوانی و دندانی مربوط به انسان های منطقه به منظور تبارشناسی به شمار می آید. کاری بسیار دشوار اما شیرین که می بایست با فراهمش بودجه کافی، باز هم آن را دنبال نمود و سستی های گذشتگان را پوشش داد