Wednesday, July 22, 2009

هفت شهر طلايي امپراتوري



جام جم آنلاين:ساكنان سرخپوست امريكاي لاتين پيش از ورود استعمار غرب در قرن پانزدهم ميلادي، افرادي بدوي و بي تمدن نبودند. تاريخ نشان مي دهد زماني كه "كريستف كلمب" براي نخستين بار در سال 1492 ميلادي پاي در قاره نو نهاد، مردم آن سامان تحت حكومت اقوامي چون آزتكها از درجه بالايي از فرهنگ و تمدن بهره مي گرفتند اما به دليل اعتقاد بسيار به جادو و دنياي ماوراءالطبيعه به سرعت در برابر مهاجمان خشن و بي رحم اسپانيايي كه معماريهاي طلايي و نقره اي شهرهاي منطقه ، عنان صبر و اختيار از كفشان ربوده بود، سر تسليم فرود آوردند. بنا به اسناد تاريخي، ناحيه پوتوسي در مكزيك در آن زمان،داراي بزرگترين مجتمع صنعتي جهان بود كه به كمك مجموعه اي از آسيابهاي آبي، به كار استخراج سنگ معدن نقره اشتغال داشت. اين وضعيت با ورود استعمار رونق بيشتري گرفت. اماكني نظير "كاسا د لا موندا"، كليساي "سان لورنزو"، "خانه هاي اشرافي"، محله هاي "ميتايوس" و "سرا ريكو" حاصل اين دوران است. گزارش: محمدرضا نادري








گنجينه هاي استعمار: گنجينه هاي
استعمار مكزيك عنوان يك اثر طلايي است كه در نتيجه 35 سال كار جمع آوري
اسناد و ثبت تاريخ مكزيك به وسيله عكاسان "خويا اديتوريال" تدوين شده است.
آنان با اين اقدامشان، يك قصه را از طريق واقعيتهاي 7 شهر طلايي دوران
امپراتوري كروگا روايت كرده اند.










هفت شهر طلا: قصه شهرهاي طلايي
از اواخر قرن هفتم ميلادي با فتح اندلس بدست مسلمانان از جمله شهر مريدا در
جنوب اسپانيا رايج شد. بنا به حكايات، هفت اسقف شهر در آن هنگام از محل
گريختند تا از گنجينه هاي شهرهاي طلايي حفاظت كنند. چند قرن بعد،‌قاره
امريكا توسط "كريستف كلمب" فرستاده دربار اسپانيا كشف شد و در آنجا بود كه
نجات يافتگان از اين سفر دراز و دشوار دريايي، از وجود هفت شهر ساخته شده
با طلا در قاره امريكا آگاه گشتند. تصوير، معدن طلاي گوادالوپه را در
گواناخواتو مكزيك نشان مي دهد كه امروز به زمين گلف تبديل شده است.











نخستين كاشفان: نخستين
اسپانياييهايي كه در آرزوي كشف اسطوره ها و ثروتهاي بزرگ وارد قاره امريكا
شدند، در جست وجوي هفت شهر قيمتي، شمال مكزيك را در نورديدند. تصوير:
سيلوهاي "سانتا مونيكا" در تاكوالچه واقع در منطقه زاكاتكاس مكزيك.











تبديل رويا به واقعيت: هيچكس
شهرهايي را كه در قصه ها از آن سخن رفته بود، به چشم خود نديد. به همين
دليل، استعمارگران تصميم گرفتند مشابه آنها را بنا كنند. همه اعم از
سرخپوستان، سياهان و اسپانياييها دست بكار شدند تا آنچه را كه اربابان
سفيدپوست اسپانيايي مي خواستند را با ايجاد هفت شهر طلايي از رويا به
واقعيت مبدل سازند. تصوير: مركز حكمراني موسوم به "آسيندا پئوتيوس" در سان
لوييس پوتوسي در مكزيك.










اوج زيبايي: اين بار، قصه ها به
واقعيت پيوست. ساختمانهايي در اوج زيبايي و كاركرد در سرزمينهاي شمال مكزيك
بنا نهاده شد و اين عكسها، ثمره اين تلاش ارزشمند است. تصوير، خانه هاي
مسكوني گواناخواتا را با برج بازار هيدالگو در روبروي آن نشان مي دهد.










روستاهاي جادويي: چهار شهر از
مجموعه هفت شهر طلايي كه در كتاب گنجينه هاي استعماري مكزيك از آن سخن رفته
است، از سوي يونسكو به عنوان ميراث تاريخ بشريت به ثبت رسيده اند و در اين
ميان، 9 نقطه به دليل ارزش ويژه تاريخي به عنوان روستاهاي جادويي شناخته مي
شوند. تصوير نمايي از ديوارهاي تاريخي عظيم اين مناطق را نشان مي دهد.










مسيحي شدن سرخپوستان: كروگا،
اولين كسي بود كه توجهش را به وضعيت سياسي و مذهبي سرخپوستان جلب كرد. او
به سياست مسيحي كردن سرخپوستان روي آورد و شكل اوليه اي از كليسا را بنا
نهاد. او به اين ترتيب به عنوان محافظ سرخپوستها شناخته شد. تصوير مناره
هاي كليسايي را از دوران او در پارانگاتيكوتيرو نشان مي دهد.










بيمارستان پاك نيت: كروگا با
درآمدي كه بدست آورد، اولين نقطه آرماني خويش را با نام "بيمارستان مردم
پاك نيت" بنا نهاد، جايي كه در آن از زواياي مختلف همچون بهداشت و همبستگي
به مردم سالخوره و ناتوان كمك مي شد. در تصوير، خانم بئاتريز اورتگا روئيز
يكي از ساكنان ايالت سان لورنزو و از اعقاب مردمان آن دوران را مي بينيد.










آگاهي از حقوق: سندي كه در سال
1534 اجازه به بردگي كشيدن سرخپوستان را مي داد، يك سال بعد با انتشار
اعلاميه "آگاهي از حقوق" توسط كروگا ملغي اعلام شد. اين اعلاميه يك اقدام
بنيادي در زمينه برقراري عدالت در قاره امريكا بود. تصوير، لباسهاي سنتي
زنان را در منطقه پورهپچاس مكزيك نشان مي دهد. رنگ و نقش اين لباسها
برگرفته از دوران درخشان پوتوسي است.










معمار جوامع نوين سرخپوست:
كروگا به سبب خدماتش به مسيحيت، از سوي پاپ از درجه قاضي بلندپايه به اسقف
ميچواكان ارتقا يافت اما اين كار تغييري در فعاليتش به عنوان معمار جوامع
نوين سرخپوست ايجاد نكرد. او در مقام اسقفي نيز به تداوم ايجاد جامعه
آرماني خويش مي انديشيد و در اين راه بسيار تلاش كرد. تصوير: كليساي
پوماكوران، جايي كه كروگا فعاليت داشت.










راه كروگا: تاكنون مولفان
گوناگون تلاش كرده اند تا مسيري را كه كروگا در منطقه "ميچواكان" مكزيك
پيمود و در جريان آن به تبليغ مسيحيت پرداخت، ترسيم كنند و در اين زمينه،
11 نقشه راه را تهيه كرده اند. كروگاي اسپانيايي كه در سال 1470 تولد يافته
بود، در سال 1565 درگذشت و به دليل فعاليتهايش به پاسدار بزرگ حقوق و
نخستين اسقف جامعه سرخپوستان شهرت يافت. تصوير: ماهيگيران جزيره خانتزيو
مكزيك در حال استفاده از تورهاي پروانه اي، جايي كه هنوز ريشه در تاريخ
آزتكها و پوتوسي دارد.










عاليجناب باسكي: ده سال پس از
سقوط تنوچتيتلان ، يك قاضي عاليرتبه از باسك اسپانيا به نام "كروگا" به
قاره نو يا همان امريكا قدم نهاد. اولين اقدام او، به گفته اسپانياييها،
محاكمه پيشينيان خود به خاطر بدرفتاري با سرخپوستان بود. سلسله اقدامات او
و نمودار حركتش در مكزيك بعدها به عنوان "راه عاليجناب كروگاي باسكي" معروف
شد. اين راه در واقع بخشي از تاريخ درخشان قوم آزتك را در امريكاي مركزي به
نمايش مي گذارد. در تصوير، يك نقاشي را از دوران حضور قاضي باسكي در سرزمين
آزتكها موسوم به "تاريخ ميچواكان" مي بينيد